اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه ۱۷ دیماه در سن ۹۶ سالگی به علت کهولت سن در مونت کارلوی فرانسه درگذشت.
خسرو اکمل، مدیر سابق تشریفات دربار شاه در گفتوگو با بی بی سی تایید کرد که اشرف پهلوی بعد از ظهر پنجشنبه به وقت محلی به دلایل طبیعی درگذشت.
اشرف پهلوی متولد چهارم آبان ماه سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در محله سنگلج تهران بود. وی پنج ساعت پس از تولد برادرش محمدرضا به دنیا آمد.
فساد اخلاقی اشرف و قاچاق مواد مخدر از سوی وی، شهره بود.
سیا در گزارشی درباره فساد خاندان پهلوی مینویسد: اخیراً رئیس یکی از بزرگترین بانکهای ایران به یکی از مقامات سفارت گفته که چندی پیش، توجه شاه را به یکی از معاملات اشرف جلب کرده بود. گفته بود اگر جزئیات این معامله علنی شود، بازتاب منفی خواهد داشت. شاه به این گزارش توجهی نکرد. رئیس بانک میگفت اگر کسی دیگر جز اشرف این کار را کرده بود، ده سال حبس میکشید.
شوکراس به نقل از پرویز راجی، آورده است که در هنگام انقلاب، شاه از خواهرش اشرف خواسته بود که کشورش را ترک کند، چرا که او به سمبل فساد و زیادهخواهیهای خاندان پهلوی مبدل شده بود. دیوارها و کف اتاقهای کاخ او که اخیراً نوسازی و تزئین شده بودند، کاملاً برهنه گشت. قالیها و تابلوها بستهبندی شده و به یکی از خانههای اشرف منتقل شد.
علی رغم فساد آشکار، اشرف پهلوی، در دوران محمدرضا عهدار سمتهایی مانند: ریاست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، نایب رئیسی کمیته ملی پیکار با بیسوادی، ریاست سازمان زنان ایران، ریاست کمیته ایرانی حقوق بشر و نماینده ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد بود.
اشرف پهلوی در سن هفده سالگی به عقد علیمحمد قوام پسر ابراهیم خان قوامالملک شیرازی درآمد. ازدواج اشرف با علی قوام در فضایی آکنده از رنگ و بوی سیاسی، بدون پیش زمینههای عاطفی و اخلاقی لازم برای پیوند زناشویی، به اشرف پهلوی تحمیل شد. او از خاطره این ازدواج به تلخی یاد کرده و میگوید: «در حالی که پیراهن سفید به تن داشتم، در مراسم عروسی مشترکی که برای من و شمس برپا شده بود، تن به ازدواج دادم. اما اگر پیراهن سیاه پوشیده بودم، مناسبتر بود.»
ازدواج اشرف پهلوی با علیمحمد قوام بیش از شش سال دوام نیاورد و در سال 1322 رسماً به طلاق انجامید. حاصل این ازدواج شهرام است که نام خانوادگی پهلوینیا را برای خود برگزیده است.
در پی سفر اشرف پهلوی به مصر و آشنایی او با احمد شفیق، مقدمات ازدواج آنها فراهم آمد. احمد شفیق یک تاجر مصری بود. او پسر شفیق پاشا رئیس دفتر خدیو عباس حلمی بود، که بعد از انتخاب ملک فؤاد به سلطنت، از مصر تبعید و مقیم اروپا شد.
ازدواج اشرف پهلوی با احمد شفیق در سال 1322 صورت گرفت. اما این ازدواج نیز از آسیب زوال در امان نماند و آنها در سال 1329، یعنی نه سال پیش از طلاق رسمی با توافق دوجانبه از هم جدا شدند. احمد شفیق در سال 1355 بر اثر بیماری سرطان درگذشت و فرزندان او شهریار و آزاده، نام خانوادگی شفیق را برگزیدند.
سومین شوهر اشرف پهلوی، مهدی بوشهری است. پدرش جواد بوشهری از خانوادههای با نفوذ بوشهر به شمار میآمد. مهدی بوشهری سفیر سیار و رئیس هیئت مدیره فستیوالهای هنری بود. وی در اواخر عمر رژیم محمدرضا پهلوی، سازمان گسترش سینمایی را تأسیس کرد و چند فیلم سینمایی مشترک با شرکت هنرپیشگان معروف جهان، در ایران تهیه کرد.
در دوران سلطنت پهلوی هیچ زنی به اندازه اشرف در سیاست داخلی و خارجی نقشآفرین نبود. او نقش اصلی را در کودتای 28 مرداد 1332 بازی کرد.
وی در سیاستهای بینالمللی ایران هم دخالت داشت. به مسافرتهای خارجی متعددی میرفت و از طرف برادرش، مذاکراتی را با دولتهای متخاصم ایران انجام میداد. برای نمونه، اشرف در سالهای بعد یکی از چهرههای مهم در برقراری رابطه ایران با جمهوری خلق چین بود. او همچنین از سالهای دهه 1950 یکی از اعضای اصلی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل محسوب میشد.
یکی از نخستین نقشههای او این بود که با استفاده از مطبوعات بتواند پایگاهی سیاسی برای محمدرضا پهلوی تدارک ببیند و برای این منظور با یافتن یک سردبیر مشتاق و با کمک مالی دربار، روزنامه اطلاعات را ارگان دربار ساخت.
اشرف پهلوی در رأس هرم تصمیمگیریهای سیاسی در کشور قرار داشت و در زندگی خصوصی برادرش دخالت میکرد و تا آنجا پیش میرفت که میان شاه و ملکهاش آتش نفاق میانداخت و همچنین در مورد تصمیمگیریها خط اصلی را میداد و عقیدهاش را به برادرش تحمیل میکرد و قدرتش به حدّی بود که محمدرضا پهلوی نمیتوانست در مقابل وی مقاومت کند.
روزگاری به اشرف «اردک سیاه رضاشاه» میگفتند. اما بعدها یکی از روزنامهنویسان فرانسوی به او لقب «پلنگ سیاه» داده بود.
لقبی که از شنیدنش خرسند میشد. اشرف در خاطرات خود اعتراف کرده است که از این عنوان خوشش آمده و آن را متناسب با خلقیات خود میداند. «البرتو بلیجی» یکی از روزنامهنگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب «امالفساد» داده است.
این لقب خشم اشرف را به دنبال داشت و به نظر وی از او جز یک بیمار جنسی با تمایلات سادیسمی، هیچ نکته مثبت دیگری ترسیم نشده است.
منبع: خبرگزاری فارس و باشگاه خبرنگاران جوان/
یک دیدگاه