به گزارش برخوارنیوز، تاریخ پر شکوه این مرز و بوم از دلاوریها، حماسهآفرینیها و فداکاریهای بزرگ مردمان این سرزمین حکایتها دارد. دلیرمردانی که با نثار خون خود، شجره طیبه انقلاب را از عشق ولایت سیراب کردند و همواره مدافع آرمانهای این تمدن اسلامی بودند.
در این میان اما، بودند کسانی که نه با تفنگ، بلکه با هنر خود به جنگ دشمن رفتند و با ثبت وقایع و خاطرات انقلاب و دفاع مقدس سبب ماندگاری آنها در ضمیر ملت ایران شدند.
در این میان توفیق ملاقات با یکی از این بزرگمردان نصیب ما شد.
– لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
– بنده مهدی جانیپور، 58 ساله و با 45 سال سابقه عکاسی خبری، یکی از جانبازان و رزمندگان فرهنگی دفاع مقدس هستم. با شروع جنگ تحمیلی به عنوان رزمنده در جبهههای نبرد حق علیه باطل شرکت نمودم و با تشکیل تبلیغات لشکر به عنوان عکاس جبهه و جنگ به کار خود ادامه دادم.
– با توجه به نوع فعالیت تان میبایست خاطرات زیادی داشته باشید. لطفا به چند نمونه اشاره فرمایید.
– دفاع مقدس سراسر خاطره بود. ولی از زیباترین خاطراتی که تاکنون بارها نقل کردهام مربوط به شهید بزرگوار، سردار شهید عابدینی معروف به "بابا و جعلنا" است.
– شهید عابدینی گاهی آیه "و جعلنا من بین ایدیهم" را تلاوت میکرد و از خاکریز خارج میشد و در رودخانه کارون وضو میگرفت و بر میگشت. بدون اینکه حتی یک گلوله به سمت او شلیک شود. گاهی نیز به سنگر عراقیها میرفت و غنائمی را با خود به همراه میآورد. کمکم باورمان شده بود که دشمن او را نمیبیند.
در عملیات حصر آبادان شهید عابدینی تلاوت آیه "و جعلنا" را به رزمندگان توصیه میکرد. در این عملیات تیربار دشمن از هنگام سپیدهدم تا غروب خورشید بدون وقفه کار میکرد. در روز پیروزی در این عملیات اتفاق عجیبی افتاد. گلولههای دشمن به سمت آسمان شلیک میشد.
از عراقیهای اسیر شده در این عملیات پرسیدیم علت شلیک شما در شب آخر عملیات به طرف آسمان چه بود؟ از پاسخ آنها به حیرت افتادیم. گفتند در آن شب، ایرانیها را مشاهده میکردیم که با چتر بر سرمان فرود میآمدند و ما در واقع به آنها شلیک میکردیم. این در حالی بود که اصلاً چنین نبود و معجزه خداوند بر این بود که آنها چنین تصور کنند که از آسمان به آنها حمله شده است.
– از حاج حسین خرازی برایمان بگویید.
– حاج حسین مردی محجوب، با اخلاق، مؤمن، متواضع و بیریا بود. به نظر من او حتی با امام زمان -عجلالله تعالی فرجهالشریف- در ارتباط بود. گاهی میشد در جلسات مهم تصمیمگیری، تنها به گوشهای میرفت و پس از مدتی تفکر نظر خود را بیان میکرد. گویا در تنهایی با امام زمان (عج) مشورت مینمود. در این حالات از او عکسهایی موجود است.
– از نحوه مجروح شدنتان برایمان بگویید.
– بنده چندین مرتبه مجروح شدم. ولی یکی از آنها مربوط به شهید خرازی میشود. در عملیات کربلای 5 و قبل از شهادت حاج حسین، تیری به پای من اصابت کرد. ولی من دردی احساس نکردم. حاج حسین صحنه را دید و به من کمک کرد تا در جای مناسبی قرار گرفتم. در این حالت دوستان دوربین را از من گرفته و تعدادی عکس گرفتند. آن هنگام سر من بر روی زانوی حاج حسین قرار داشت.
– تاکنون چه تعداد عکس گرفتهاید؟
– در زمان جنگ از فیلم نگاتیو استفاده میشد. در آن زمان خبری از دوربینهای دیجیتال امروزی نبود. اگر امکانات امروز را میداشتیم شاید میلیونها عکس گرفته میشد. ولی با این حال عکسهای زیادی از آن زمان به یادگار مانده است.
– آیا در صدد نشر آنها برآمدهاید؟
– بله به همت مرتضی اکبری عکاس دوران دفاع مقدس، عکسهای زیادی از عکاسان جبهه و جنگ، تهیه و در کتابی به نام "خروش لاجوردی" به چاپ رسیده است. در این کتاب مشخصات عکسها نظیر نام عکاس، تاریخ عکس، زمان و محل عکس و نام عملیات درج شده است. این کتاب به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی چاپ و در اختیار همگان قرار گرفته است. بزودی جلد دوم و سوم نیز چاپ خواهد شد./ ایمنا
یک دیدگاه