به گزارش برخوارنیوز، سردار شهید علی داوری در سال ۱۳۳۶ در خانوادهای نسبتاً متوسط در شهر دولتآباد چشم به جهان گشود. علی تا ۳ سالگی تحت سرپرستی پدر و مادر مراحل اولیهی زندگی را سپری کرد. پس از آن از مادر محروم شد در این حال خالهی او سرپرستی او را بر عهده گرفت. در سن ۷ سالگی در همان شهر دورهی ابتدایی خود را در مدرسه فرخی آغاز نمود. دورهی راهنمایی را در مدرسهی سنایی گذراند و از همان مدرسه فارغ التحصیل شد. در این حال علی ۱۵ساله بود.
در این زمان علی تنها فرزند این خانواده بود. جوانی با ذوق و استعداد سرشار که همه را تحت تأثیر خود قرار میداد. نفوذ ویژهای بر روی همسالان خود داشت. در ورزش فوتبال یکهتاز میدان بود. ویژگیهای اخلاقی منحصر به فرد او چنان بر روی افراد محل تأثیر گذاشته بود که توانست به وسیله همین قابلیت، مسائل دینی و اخلاقی را به نحو شایسته به همسالان خود و حتی بزرگترها آموزش دهد.
علاوه بر آن اهل مطالعه بود. تقریباً همه کتابهای شهید مطهری را خوانده بود. کتابهای مذهبی و دینی در کتابخانهی شخصی او زیاد بود. این ویژگی، او را انسانی فهیم و آگاه ساخته بود. ایمان او زبان زد خاص و عام بود. او با خُلق و خو و منش بزرگوارانهی خود توانست جوانان زیادی را تحت تأثیر خود قرار دهد و در راه دین و مذهب ارشاد نماید.
چهرهی گشادهای داشت. اهل مزاح بود و نسبت به خطای دیگران با رأفت گذشت مینمود. اشتباه دیگران را نه با تندی و خشم بلکه با نرمی و متانت گوشزد مینمود.
برخوردش با همسالان و حتی سالخوردگان چنان باعاطفه بود که خود را در قلب همگان جای داده بود. در مسایل دینی قاطع بود و به عهد و پیمان خود همواره پایبند و وفادار بود. از دو لب این جوان هرگز دروغی شنیده نمیشد و اگر کذبی از فردی میشنید رنگ رخسارش تغییر میکرد.
او جوانی همیشه در صحنه بود. اکثر روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت و هرگز در سفرهی خود بیشتر از یک نوع غذا نمیداشت. او اغلب با احادیث و روایات سخنش را آغاز مینمود.
بطور کلی او در زمان خود بینظیر بود. هماکنون که سالها از شهادت آن مرد بزرگ میگذرد هماره نامش بر سر زبانهاست و یاد و خاطر او در دلها زنده است.
در سال ۶۱ در حالیکه او ۲۵ سال سن داشت و دارای دو فرزند دختر بود بر حسب تکلیف و بنا به فرمان امام (ره) به سوی جبهه حق علیه باطل شتافت.
او در ابتدا حدود یک ماه در پادگان اصفهان دورههای مورد نیاز را فرا گرفت. سپس به جبهه اعزام گردید و در حدود یک ماه و نیم در پادگان شهید مدنی فعالیت داشت تا اینکه به خط مقدم اعزام شد. چند روز پیش از آغاز حملهی رمضان به اصفهان آمد و شبهای ۱۹ و ۲۱ ماه رمضان را در شهر خود گذراند. در این حال از شروع حملهی رمضان مطلع شد و با شور و شوق فراوان به جبههی شلمچه عازم شد و در همان جا در ۲۴ تیر سال ۶۱ به فیض شهادت نائل آمد.
او میبایست شهید میشد زیرا خداوند ثمرهی فداکاریهایش را برای اسلام جز شهادت نمیدید زیرا همان طور که شهید علی داوری به وعدهی خود وفا کرد خدایش هم به وعدهاش چه جالب عمل نمود زیرا خدا فرموده است: هر کس را که عاشقم شود عاشقش میشوم و هر کس را که عاشقش شدم شهادت را نصیبش میکنم. آری زندگیاش علی گونه بود و علی گونه هم در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید. یاد و نامش گرامی و راهش پر رهرو باد.
/انتهای پیام/
یک دیدگاه